معنی شرح حال گذشتگان

حل جدول

شرح حال گذشتگان

تاریخ


شرح حال

معادل فارسی بیوگرافی


شرح حال خودی شرح حال من

معادل فارسی اتوبیوگرافی


شرح حال نویسی

بیوگرافی


گذشتگان

پیشینیان

اسلاف

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

شرح حال

سرگذشت

فارسی به عربی

شرح حال

مذکرات


شرح حال نویس

کاتب السیر

لغت نامه دهخدا

گذشتگان

گذشتگان. [گ ُ ذَ ت َ / ت ِ] (اِ) ج ِ گذشته. ماسلف. متقدمین. (آنندراج). اسلاف. پیشینیان: چنان خوانده ام از اخبار گذشتگان که وقتی امیری رسولی فرستاد به ملک فارس... (نوروزنامه). و نیکوتر آنکه سیرتهای گذشتگان را امام سازد. (کلیله و دمنه).

واژه پیشنهادی

شرح حال نویسی

بیوگرافی


گذشتگان

قدما

باستانیان

فرهنگ معین

گذشتگان

(گُ ذَ تِ) (ص مر.) جِ گذشته، پیشینیان.

عربی به فارسی

شرح

شرح , بیان , تفسیر , عرضه , نمایشگاه

معادل ابجد

شرح حال گذشتگان

2038

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری